سلام میرودپشت
سلام میرودپشت
خداقوت...
اندکی از خدمات شورای اسلامی میرودپشت
آلعمران : 160/ إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُون/ اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یارى کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!
کاربران ارجمندقبل ازهرچیزعرض کنم،متن زیرگزارش کارشورای اسلامی نیست.فقط اندکی ازفعالیتهای شبانه روزی این مردان گمنام است.ای کاش فرصت بودبااعضای شورای اسلامی ازنزدیک صبحت میکردم وکاملتر( بدون کم وکاست)متن رامی نوشتم.بهرحال اگرغفلت و...می بینیدبه بزرگواریتان ببخشید،خودتان لطف کنید جهت اطلاع بیشترتحقیق بفرمایید.درضمن ازبرادران شورای اسلامی محل معذورم که بدون هماهنگی آنان مطالب زیررانوشتم.و......اماکارهای انجام شده:پیگیری وانجام کارمربوط به پایگاه بهداشتی/پیگیری وانجام امورگازدرمحل/کمک وهمراهی باآقای نبی زاده درموردآسفالت/نصب روشنایی برای جاده های محل/کارهای مربوط به عریض کردن جاده های زمینهای کشاورزی/پیگیری بسیارسخت ودشواروپیروزشدن درموردبدست آوردن زمینهای تفریحی ورزشی جدیدواقع درآببندان/حضوربسیارفعال درشورای حل اختلاف/آوردن منبع عظیم نفت درزمانی که مردم مشکل تهیه نفت داشتند/همراه بودن بادوستان بسیج دربسیاری ازامور/همراه بودن بادهیار محترم درامور مربوط به آن/فعالیت امورمربوط به تامین اجتماعی/امورسهام عدالت/اموردفترچه های خدمات درمانی/امورتهیه کودهای شیمیایی وسموم دفع آفات/پیگیری طرح ژاپن برای زمینهای کشاورزی/پیگیری ودرحال انجام لایروبی آببندانهاواجاره دادن آببندانهابرای درآمدزایی محل/سازمان دادن به امورحمل ونقل محل/دریک مقطی اززمان حل کردن مشکل زباله محل/...مهمترووقت کش ترازهمه مواردذکرشده ،اعضای محترم شورای اسلامی می فرمایند:شبانه روزچندین مرتبه زنگ خانه هایشان برای اوامرمردم روستابصدادرمی آید.ممکن است صدای زنگ وکارمردم عزیزروستاهر ساعتی ازشبانه روزباشد(موقع ناهار،موقع شام،موقع استراحت وخواب،موقع مهمان داشتن ورفتن و...)گذشته ازهمه مسائلی که عرض شدخانواده این عزیزان تاچه اندازه ازآرامش وآسایشان کاسته می شود.!آری.....جز خداوندسبحان چه کسی میتواند یاورچنین افرادی باشدتاهمه کارها بدرستی به نتیجه برسد.حداقل حق چنین حکم میکند،همه دوستداران روستای میرودپشت،به اعضای ایثارگرشورای اسلامی روستای میرودپشت ،بگویند:خداقوت وبرای سلامتی آنان وخانواده محترمشان ازدل وجان دعاکنند.والسلام
سلام میرودپشت
چگونگی پدیدآمدن روستای میرودپشت!
مطالب زیربراساس تحقیق آقای جبارنبی نژادمی باشد
ساکنین اصلی روستای میرودپشت سالهای خیلی دوردرمحلی که این روزهانخکلا(نزدیکی سیدقاسم)نامیده میشود،زندگی میکردند.تااینکه بیماری بسیارمهلکی بین ساکنین رایج میگردد،سبب ازدست رفتن عده زیادی ازاهالی میشود.آن روزهامردم جهت نجات جان خویش ازبیماری معمولاازمکانی که بیماری شایع بود،به جایی دیگرپناه میبردند،مردم آنجاازترس بیماری به میرودپشت آمدند.میرودپشت پس ازآن حادثه12خانواده رادرپایین محله(بنام....)و28خانواده رادربالامحله(بنام...)پذیراشد.بعدها مهاجران زیادی ازدماوند،سوادکوه،قراخیل،بندپی،فیروزکوه،سرخکلا،کبودکلا،علمدار،روشن آبادو...مهمان روستای میرودپشت شدند.این نوشته چکیده ای ازتحقیقات گسترده آقای نبی نژاداست که بعدابیشتردراین فصل ازسلام میرودپشت میاوریم.(اطلاعات فوق بااطلاعات کمکی شماعزیزان کامل میشود)
نامه ای به حضورمحترم تحصیل کرده های روستای میرودپشت
حضورسروران گرامی
قبل ازهرچیزعذرخواهی مراپذیراباشید.
همانطوریکه استحضارداریدهمه شمافرزندخویش راخوب تربیت میکنیدتاخوب تحویل جامعه دهید،وروزی اعصای پیری شماشود.روستای شماهم به همین منوال ازشمانخبگان این روستاانتظارداردکه یک روزی اعصای پیری آن شوی،روستای شماازهمه شماهاطلبکارهست،طلب مجتمع کانون فرهنگی،طلب اندیشه های...طلب فرهنگ وتجربه های خوبی که آموخته اید،وطلبهای دیگر...بایددرفرصتهای مناسب دعیون خودرابپردازیدوالا موجب قهراین روستاقرارخواهیدگرفت.بایدبه زادگاه خوددل بسوزانیدبایداحساس مسئولیت کنید.بنده حقیردرحداین نیستم که به شماعزیزان درس،پندیانصیحت نمایم.آیافکرکرده ایدچراتریبون این روستادست من،یک بیسوادوامثال من باشد،که نمی دانم ازکجاشروع وازکجاختم نمایم،خیلی متاسفم،خیلی براحتی باروستای خودقهرویاترک کرده ایدوههچنان درفکرآن نیستید.دست کمک بسوی شمادرازمیکنم،بیاییددست روستای بیمارخودرابگیریدتاهرچه زودترازبیماری لاعلاج نجات یابد.نمی شوددراین فرصت کم تمام دردودلهاراعرض کرد،فقط یک مصیبت درموردزباله میگویم ختم عرایضم باشد.یادآوری میشودکه دوستانی ازشماها همسن وسال بنده میباشندوشاهدبودند....آری امان ازخاطره های سنگ پل آقارود،امان ازخاطره های درگسرمیرود،امان ازخاطره های کمانگرکلارودوسیاه کلامحله رودوعلمداررودودرزی رود،امان ازخاطره های همه رودهایی که دراین روستایی زیباعبورداده شدند.یادش بخیردوران نوجوانی،برای شناکردن به این رودخانه هارفته،قبل ازشناکردن آب این رودهارامیخوردیم وحتی آب خوردن وچای دم کردن اکثرخانه هاازآب همین رودهابود.هیچ خطری هم ماراتهدیدنمی کرد.آیاحالااین روزهااطلاع داریدبرسررودهای محل ما چه مصیبتی واردشده است،آری...آنچنان زباله وتفاله های ساختمانی و...داخل آن رودهای قشنگ ریختندوهنوزهم می ریزن،نه اثری ازآن آبهای زولال است ونه کسی پابرهنه می تواندداخل رودها شود.(بخاطرشیشه خرده های فراوان که اهالی داخل این رودهاریختند)آری برادروخواهرتحصیل کرده هم روستایی!روزی باچکمه واردرودخانه شده ام اشک دلسوزانه ازچشمم جاری ،گفته ام: ای رودخانه ماراببخشید،توحقی وماناحق تومردی ومانامرد!!امیدوارم یک جوری این مشکل شماراحل کنیم.من دیگر عرضی ندارم.------»»عزیزان کاربر،نوشته های مذکورازجناب آقای حسن عیسی پور(ریاست محترم شورای اسلامی میرودپشت)می باشد
.
گفت ازدوست چه دیدی که چنین مسروری گفتم ازدوست همین بس که زمایادکند
سلام میرودپشت
مسابقه میرودپشت
توجهتوجه هرمسابقه یک جایزه بسیارنفیس به یک نفربه قیدقرعه به کسیکه جواب داد،اعطاءمیشود.طریق ارسال جواب فقط ارسال ازطریق نظرات وبلاک بصورت غیر خصوصی(عمومی)
شرایط مسابقه: هرسنی/اهل میرودپشت/ساکن هرنقطه ای
سئوال یک: نام قدیم پایین محله وبالامحله روستای میرودپشت(بتفکیک)چیست؟
مهلت ارسال سئوال یک: تا15/8/88
سلام میرودپشت
توجهتوجه کاربران عزیز فقط نظراتی دراین وبلاک نمایش عموم داده می شود،که بااسم وفامیل(قابل شناسایی)باشد.تانظرات ایشان بامسئولیت خودش باشد.
جناب آقای مهندس یاسرغلام نیاء:پیام بسیارخوب شماجهت همکاری وارسال مطالب وعکس بدستمان رسید.هرنوع همکاری رابرای سلام میرودپشت ازجان ودل پذیرامیباشیم.مطمئن باشیدبه افرادی مثل شما افتخار می کنیم.خدانگهدارتان
جناب آقای مهندس هادی نبی نژاد:ازهمکاری شماجهت ارسال مطالب عالی به سلام میرودپشت متشکریم.درموردانتقادازFONT،مشکلی که ایجادشدبعلت قالب مشکی وبلاگ است،سرفرصت قالب راتعویض می کنم.
3 . علی اکبر امامی (یکشنبه 17/8/1388 ساعتِ 10:4 صبح) (78.38.88.5) | |||
|
دعوت ازتحصیل کرده های خارج محل توسطمعلم نمونه شهرستان بابل وفرمانده گردان عاشورای شهرستان بابل آقای علی اکبرامامی
باسمه تعالی
خدمت تمامی دوستان خارج از محل سلام:
این روزها محل واقعا نیاز به شما افرادی که سالیان دراز در این محل زندگی کرده ایدومشکلات عدیده ی محل را واقفید داردو خود را هرگز جدای از این محل ندانیدبخصوص به حرکات ونقطه نظرات اخیر دکتر احمد زاده در جهت پیشرفت فرهنگی اجتماعی روستا احترام گذاشته و هرگز ایشان راتنها نگذاریدوبا بیان اظهارات ونظرات سازنده در راستای تحقق بخشیدن به اهداف والای ایشان محل را ازاین نابسامانی نجات بخشید
(علی اکبر امامی)
1 . علی اکبر امامی (چهارشنبه 13/8/1388 ساعتِ 11:42 صبح) (78.38.88.5) | |||
|
1 . رضا حسن نیا (پنجشنبه 14/8/1388 ساعتِ 7:37 صبح) (217.219.175.131) | |||
|
1 . یاسر غلام نیاء (دوشنبه 11/8/1388 ساعتِ 4:30 صبح) (217.219.170.144) | ||
|
دانشجوی عزیزآقای محسن فلسفی: قبل ازهرچیزازشمامتشکرم ،پیشنهادات بسیارعالی شمابدستمان رسید.(طرح آماری تحصیل کرده های میرودپشت بتفکیک/معرفی آماری دانشجویان،نخبه های علمی،ورزشی وهنری میرودپشت/آیامیدانید؟/ترین ها/معرفی خانواده های موفق/معرفی کتب،فیلم وآثاربرجسته/خاطره های تلخ وشیرین/روستای میرودپشت چه مشکلاتی دارد؟چه باید کرد؟/ورزشهاوبازیهای محلی/آیامیدانیدآسفالت محل تابه حال چه هزینه هایی داشت؟/سموم وکودشیمیایی چه زیانهایی دارد؟)
استادارجمندجناب آقای دماوندی:ممنون،ازراهنمایی حضرتعالی درموردبازگوکردن دوستان شهدای محل از خاطرات شهدای محل،متشکرم.(من ازدوستان گرامی تقاضا دارم خاطرات خودتان رادرموردشهدای محل درقسمت نظرات وبلاک بیان کنیدتابانام مبارک شما درصفحه روایت شهداتایپ کنیم.)
جناب آقای مهندس رحمت آقاجانزاده:ازلطف شما ممنون،همکاری کنید.
جناب آقای حسین کاظمی ازهمکاری شماجهت بدست آوردن شماره های موبایل نخبگان روستای میرودپشت بسیار ممنونم، امیدوارم شماره تمام دوستان رابمن برسانید.دوستان دیگرهم لطف بفرمایند.
جناب آقای مهندس محمودهدایتی:شما خیلی لطف دارید. امیدوارم همه دوستان مثل شما در این امر اینجانب راراهنمایی فرمایند.مافرمایشات شماعزیزان راباکمال میل دراولین فرصت برروی صفحه آنلاین وبلاک(صفحه اول)درج می کنیم.کافی است،دوستان دست بقلم شوند.حقیقت امراینجانب دوست دارم همه ازاین وبلاک بهره برندوبلاک تنهاباقلم همگان ارزشمندووزین می شود.برادران وخواهران مامنتظریم چه می نویسیدتاازقول شماروی صفحه آنلاین درج کنیم.
جناب آقای حسن زاده:ازراهنمایی شمامتشکرم،لازم به ذکراست تاریخ میرودپشت نیازبه تحقیقات است. درآینده نزدیک بچشم.
جناب آقای عباس امامی:ممنون ازلطف شما،کمک کنیدتاارتقاءدهیم.
دوشنبه 30 شهریور1388 ساعت: 0:53 | توسط:عباس امامی | ||||||||||||||||
عیدسعیدفطررابه شماوخانواده محترم وهمچنین افتتاح وبلاک راتبریک می گویم.ظرفیت خوبی ایجادشد انشاءالله هم به صورت نظری و هم عملی شاهدابتکارات واقدامات باشیم .
|
سلام میرودپشت
میرودپشت ازهمه زوایا
توجهتوجه(هم ولایتی های عزیزازتمام جوانب روستای میرودپشت بگوییدتامابانام مبارک خودتان در وبلاک ثبت کنیم.)
یادش بخیرتمام خاک پاک میرودپشت والفاظ رایج اهالی
توته باغیتنگه کوچهحمومه سرتکه پیشآقای سردرگسرلی لم هوجه ویشهلپرسیدنوردینکملبند(کمربند)سگ چالویشهجوجه کشیجرآغوزپاسونه کلااندونها(گت اندون-بال-بالگ-نواندون-ده گیری)روشنواآیشسپهردهآقارومیروسکه مله راخنهکموکلاراخنهآرتیزنکمه خلبال لی لماودنگه سرتارخلپاهخشته نولرگیخونیجیج علی کاجکارخنه پیشخنه سرینخکلاکتیفلاعت...پوربنکافردینوک اندونسیدقاسممیسرهتخته پلآهنه پلاندونه بنکچیک راخنه(تنگه راخنه)اسبیاری(اسپیاری)کافردین
آیاعادت داریم تشکرکنیم؟!
ازآنهایی که روزها وحتی شبهاازوقت خویش درجهت ارتقاءروستای میرودپشت استفاده کردند،ازخودگذشتگی،خرج روستای میرودپشت کردند.مااهالی روستای میرودپشت ازآنها تشکرکردیم؟یاتشکرمیکنیم؟هردوره ای جهت آوردن امکانات رفایی برای روستای میرودپشت،بسیارمشکل بوده است،انسانهای متواضح وازخودگذشته ای نیازاست،تاامکانات رفایی شامل حال روستا شود.بارها میشنویم افرادی که دراین راه زحمت میکشند،نتنهاموردتشویق اهالی نمیشوند،بلکه عده ای آنهاراتحت انتقادشان قرارمیدهند،بدون اینکه پیشنهادی جهت راه درست ترداشته باشند.حتی گاهی عده ای به ناحق آن افرادزحمتکش راتوهین میکنند.بعدازمدتی آنهاخسته شده دوباره یکسری دوستداران دیگرو.....همین....و.....بااین نوشته فقط می خواهم بگویم :اولاعادت کنیم ازعزیزانی که باهرسمتی ویابدون سمت برای روستای میرودپشت کارصالح انجام می دهندوکاری درگذشته انجام داده اند.تشکروقدردانی کنیم. ازکسانی تشکروقدردانی کنیم که برای روستای میرودپشت باهمکاریشان زیباییهاوپیشرفت راآفریدند.تشکرازکسانی که برق رادرآن زمانی که دنیاراتاریکی و ظلمت حاکم بود،باتلاش وافرخویش نسبت به خیلی ازروستاها زودتر به روستای میرودپشت روشنایی بخشیدند.تشکرازافرادی که خیابانهای روستاراباعث شدندتاآسفالت شود،مساجدوتکایای بزرگ وزیباداشته باشیم،زمینهای ورزشی بسیارجالب وخیابانهای ماشین روبرای تمام زمینهای کشاورزی روستادرست کردندونعمت گازرابه روستای ماآوردندو...آری..اگرمااهالی روستابرای افرادخیرخواه جایگاه خاصی قائل شویم مطمئنا تعداداین افرادزیادشده وزادگاهمان روز به روز آبادترمیشود.خیلی باید متاسف بودازاینکه بسیاری ازما مردم روستا نمی دانیم مثلا برای انتقال سیستم وتکنولوژی برق به محل چه کسانی بانی بودندویا...ماها نتنها باید نام این افراد را بدانیم بلکه باید خیلی ممنون از آنها باشیم.ثانیا جلساتی ترتیب دهیم نام آنهارازنده(گرچه آنقدربزرگوارندکه خودشان نیازی به این مسائل ندارند)وازآنهاقدردانی وتشکروهدایایی برسم یادبودبه این پیشکسوتان راه خیرونیکی بدهیم.تافرزندان روستاکارهای پسندیده وتوجه مردم به این اعمال راازکودکی یاد بگیرند.(...هنوزاین مقاله کامل نشد لطفا ببخشید)....بدرود.
آری ...
دیروز چه خوش بود و شیرین .............دریغا چه زود گذشت !
بادرودی پاک
دیروزچه خوش بودوشیرین............................................................دریغاچه زود گذشت .
دفتر خاطرات خوشی هایم را که در ذهنم ورق می زنم ، می بینم دیروز زیبا بود چون با تو بودم و با او بودم ، چون باهم بودیم .
یاد آن روزها که باهم روی خاک پاک روستا بازیهای کودکانه داشتیم ، شکار پرنده و غروق شکنی آببندانها ، به دبستان رفتن و درس و مشق خواندن ، چه روزهای خوبی بود ، آن شادیهای کودکانه که باهم می خندیدیم .امروز افسوس از آن دارم که در این تنهایی از عمق وجود خود نمی خندم و دلم شادنیست .
چون تو با من نیستی
چون او با ما نیست
واینکه ما با هم نیستیم...
فاصله آنقدر زیاد شد تا اینکه مرا بسمت افسرده شدن می بردو می خواهد مرا همچون جسم تنهای بدون تنوع و دلخوشی نگه دارد و چهره مرگ را بیشتر در ذهنم آشنا سازد.
شما هم مثل بنده احساس نمی کنید که عزیزانی را دوباره دور و بر خود حس کنی و خاطرات شیرین کودکی را به همراه دوستانت که صاحبان خاطره اند ، مرور کنی؟؟
امروز را در حسرت صمیمیتهای دیروز سیر می کنم و به امید خنده های فردا دل را زنده نگه می دارم ، به فردایی که ((باهم)) خواهیم خندید .
خسته ام از این همه فاصله ها ، دل شکسته ام از این همه غربت و تنهایی، می خواهم باری دیگر باهم باشیم و باهم بخندیم ، تو نیز چنین هوایی در سر می پروانی ((مگرنه؟))
می آیی که یکبار دگر باهم باشیم و بخندیم ؟ اینجا من و او به انتظار تو نشستیم و چشم به راه که آیا تو می آیی که دوباره((ما))شویم؟
ادامه دارد...
گرچه امشب غزل نمی بارد ذهن ما در قصیده ها گم شد
می شود راه مثنوی طی کرد بازهم سرپناه مردم شد
آب را باید ابتدا فهمید بلکه درگیر هر تلاطم شد
دل برید از تمام اما ها رفت ودر عاشقی تجسم شد
سهم ما از تمام هرچه که بود عاقبت خوشه های گندم شد
چه تفاوت کند دراین غوغا تا بگویند رفت وچندم شد
آرزو را دوباره باید کشت
مثل آثار ضرب سر انگشت